At the end of the 20th century someone wrote about capital:
the journey of capital to invisibility is like a journey from earth to mars, at some point you get tired of following it, and the destination is a black hole behind mars
در سفره ، اگر نان و کره، مرغ و پلو نیست
شادیم که این سفره، همینجور ولا هست
گیریم که حالا نحوریم آب اناری
یک چایی کمرنگ که در قوری ما هست
در کلبه ی ما مبل و کمد نیست ، به جایش
در ، پنجره ،دیوار، زمین ، سقف، هوا هست
عمریست که مستاجر دایی رمضانیم
یک دایی خرپول و خفن؛ شکر خدا هست