این عقده هم نیست، نه عقده نیست، سر شکایت و یا خسارت، یا اینکه بگه: چیه مگه، مگه ارزش زندگی داری برای شکایت یا خسارت. هااا؟ اینم نیست
میگه ببین این سیاهی قدیمی نیست، جدید هم نیست، این سیاهی یعنی موجودیت، یعنی وجود من اینه: سیاهی، ربطی به کهنگی و نو بودن نداره، من بدون سیاهی نمیتونم بمانم، زنده نمیمانم، موجودیت من اینه: سیاهی.، حالا هی بگو کهنه یا جدید، هستی و نیستی من با سیاهی میگذره، حالیته؟