every Iranian civil servant, secret service, police, sepah, and others who arrived in Vienna to help Austria are accused of intimidation, death threats and humiliation of two women with Iranian documents. shame on America, Israel and the EU

I don't think anyone would want to spend a second in that room, and now you see there's so much to do, a lot has been done and so much needs to be done, a man in a room, he smokes, he eats and he stays. You judge people by their four walls, but I judge them by something else. I knew someone in a room like that, he lived with 3000 books, he gave me his invention without a patent and said: are you going to make a billion or are you going to give it away? What do you think? If so, and I gave it away, then he should really already be in Vienna with 40 lawyers. But why do you think it's a him?

Or should I adapt Al Pacino's articulation to the current situation? I don't like that, I'm not a pyramid from absurdistan. Because the formulation assimilates mother, sister and wife of the police into another liquid matter that is so brown that no legal scholar dares to stick his finger in it for defense.

the last piece is missing Intentional murder of a family because of biological peculiarities has failed, last attempt is: taking away housing and home because of intellect and work

the Viennese police and large parts of this society felt black with hatred just because of work, intellect, intelligence, vigilance, projects, presentation. until now it has been hinted at by science until it is patented and implemented. Nonstop surveillance is because of this: intellect and work

I present the absolute ultimate latest science, Hollywood level, a sensational thesis "red matter" organic intellects cells self-awareness database and technology, the police radiate waves and broadcast live with cameras. EU observes something that should pay for a hundred years of damage and says: this intelligence and intellect from space orient is not existence and human right to see

خوب ما زدیم به خوشخیالی، کوسخولیم خواب نیست، کسی هست؟ طرف از سه دنیایه ناقلا ناکس کلک اومده، میگه من یک حرم عضمت، دو میگه منم مختار آن یکی حرم، سه هم غرش میکنه، میگه شکوهم،یک حرم شکوه... ما هم خوب چی بگیم، حرمت رو گوش واره هایم میکنم چاکرتم،.. به شکوه تو شکی ندارم بندگیت را میکنم نوکرتم؟همچو سرباز این عضمت را پاسبانی میکنم؟ نه پرتت میکنه گوشه خونه، فحش و فحش بده! چرا؟ این دانش این فیلسوف این هیولا کاری با تو نداره.. فقط بهش بگو زندگی تو رو من هم میخوام، از بیست سالگی تا شصت سالگی، با همان سرمایه. اینه به فکر این میفته: خونه به اندازه برایش سرد نیست، کجا بزارمش سرما بخوره با همون سرمایه.... این بسیار بسیار عمیق عمیق فرهنگ داره. این فقط رفتار یک حرم است، شکوه

so gentlemen and ladies and others i have to go to sleep, but, the author of this last letter is a messenger of the message from three dimensions: we never give up! usually one shot at a time, or something explodes. well patrik is already about to explode in Macccau. asshole son of the bitch with my women, 12 in one room. fuuuuck

hey hey, hey mine is finished and written to a level of genius that you can't write with a team of 500, you Austrian. Stop being funny. Really, the various super-dimensional Lucifer worlds are constantly asking themselves what else in the matrix, and you know the other gifts of creation? Really? what else, what else, fuck what esle

one last post: bebe, you never-giving-up bebe, this red matter was specially made for earth. sleeper. now you are here, is that why I stayed alive? have I been waiting for you? or do I have any other plans?

And in the next room much much very much smaller vision an asshole atom Nasser. so small baby unrecognizable a nothing an atom but red shadow matter. but independent, he is not a fart from the big red

attention: short script, true story supernatural: core fission capo's brain. a scenario producer, best material but where do the scenes come from, the images intrigue and at the end a letter: we never surrender. the brain is metal stone where the blood-red shadow matter has space and keeps asking itself in this ball: what if there is more.distributed millions of times in Vienna, 3 million years ago

This terror action by the Islamic Republic of Iran was blessed by international courts and the UN and the silence sealed! Terror has free access to all state recourses and property. I have not owned any Iranian documents since 1986 and have never applied for one.

finished mission tehran in vienna otherwise I will go to the office, gestapo and dudul majid both under my balls. state resources are used by ali khamenei to terrorize me. dudul in khode khodeshe jakesh

آره دایی جون من رفت، نشد یک بار بگیم دایی جوون نمیشه، این طايفه از دور میبوسنت، از نزدیک ماچت میکنن ولی نمیشه تحملشون کرد چوبشون از ما نیست تراشش خارکوسدست، هر کی هم بچه دار با این ها شد، مجلس رژیم رو نجات داد، والا، کیری ترین مجلس دنیا

جنده خانم هنوز داره حماسه سیاهکل رو جشن میگیره، واسه ما هم روش گذاشته، نه توش، لاشم نشد ریزه میزه، قحبه

نمیفهمی به من چه، نابغه میدونه چوب نفیسه گیلکی کجا واسه مرد عیب داره، شاه رفت اونم رفت منم بفرما، بیگی منو

خارکوسده اول رمز و راز نفیسه رو با چوب گیلکی بگیر بعد یوز پلنگ شمالی بفرست، کوسکش اگر بده بودیم قابلمه دیگ ننت رو بچه بودیم میدادیم چوب بستنی

you understand in this whole story the capo is the most sensible, isn't he capo? ali al capone khamenei has sent 4 high-ranking security police officers to help Gastapo because of my mafia farsi thoughts, ali alcapone message: you come to my area on foot, not virtually or I will fly you to my area

سروان جون اومدی وین، جون دلم، کونت و برم جناب سروان، جواد جوادی، زمان انقلاب هم کونش رو داشتی خایه نداشتی، اومدی اتریش کمک، کونی بازی با فاشیسم؟ دودلتو جواد، اونم با فاشیسم افکار فارسی زبان را میدانی؟

خودم یادم یاد، همچین انقلابی کردن من که ریدم به خودم گفتم چشم دستامون میچسبونیم به سینمون سروان، خیلی جاکشی، بعد فرار کردیم

MY ROOM IS BEING POISONED AGAIN WITH VARIOUS RAYS BY THE STATE. RIGHT NOW

حاجی خداییش کاشکه میدادیم به تو قابلمه دیگ رو قبل ازاین که میومدیم بیرون، پول نگهدار که نیستی ولی نفرینت این کوثر رو میگرفت، از شرم این خانم محمدی میومدیم بیرون. والا. بدون پول هم که هیچی، نمیکنی

آخه مگه من جاده چالوس نگفتم یه آرزو بزرگ دارم پولدار شدی بهت میگم؟ آش آلو خپل، ول کن اون دیگ رو مادر جنده به داد من برس

سیبزمینی سر صندق های رای فروش دارد به فصلش، تالبو های من فصل ندارد رنگ هایش چهار فصل است رٱی آری هیچوقت ندارد، پس بدانید، نقاشی های سیزده کانتینری فصل ندارد، رنگ دارد نام دارد فصل حراجش میرسد جانا مکان رفتگانت فصل داشت خریده ای؟

هراج تور ماهی و قایقم به فصلش، حراجه همه دیوانگی هایم به فصلش، گلاب حراج عطرهای تو کی بود فصلش؟ حراج میخ و چکش و آهن به فصلش، زیر زمیین دارم چشم به فصلش، رفتگان و مردگان امکان حراج مکان دارم به فصلش، حراج کار ناب من و هزارو یک شب به فصلش. حراج تابلوهایم فصل ندارد میخ و چکش فروش دارد، هراج تور ماهی و قایق فروش دارد، حراج مکان رفتگان فروش دارد، هرچه دارم فصل حراج دارد، تابلو نقاشی من نه حرف ندارد، نه فصل دارد نه فروش دارد نه اشتباه

he should believe but not be confirmed, he should hear but know nothing, he should find out but close the doors. This leads to political armed course without negotiation

من نفهمیدم، از ملکوت تا صحر عیبش چیه کفرش چیه گناهش چیه؟ مگر پول حرام برای دور انداختن نیست؟ بستنی هم میخوردم گلوم درد میگرفت،، والا به هرکی میدادیم یه مرضی میگرفت. به صحرا سپردن خیلی بده، بیشعوریه، میگه برو پاکی رو پیدا کن. بلیت هواپیمای پاکستان هم قبول نیست، میشناسمت، شانس ما خورده به فاطمه، زینب وخانم محمدی خانم امام جمالی و خلاصه غیره. پاک بودن خانم محمدی به به . . .

نغمه خیلی با شاه پری عنی ، کوثر افتخازی جریان قانونی پیدا کرده سر خشمش، فقط مثکه مارو میگیره. میگم ترس ندارن: خانه های ما جلوه اش دوخت سیاهی دارد بنی آدم دیوانه ات از زمین سیاه بازی های ما سیب ها درشت در جیب دارد. کاخ من نامش آزاده و ستون آهنینش همان یا رحیم ستون انقلاب جاویدان خلق ماست! نغمه:به نیکی و خوبی دوستت دارم یا رحیم ای آریامنش

I will come into armed conflict with Europe and all organisations and authorities. Because of property, existence right and human rights. At the latest when it comes to illegal behaviour in the workplace and incorrect legal handling of documents and evidence. Also in Brussels