Montag, 29. März 2021

یک ‏بوسه ‏از ‏سودابه

خوابی دیدم از سردار نقدی، گفت پسر سنگ هایت چیست بگو تا من کنم نقدی، گفتم باید جمع کنم نقدی میخواهی چه بینی از بدبختی؟  میخواهی ببینی بخت شادروان تختی؟ گفت ای داد عجب بدبختی، گفت برویم، گفتم میروم ولی تو بدبختی، گفت چرا؟ گفتم ده فرسخ پشت سرم میآیی با بدبختی؟ گفت با بدبختی؟ گفتم آری، راه آب برای آدم است، پیشکسوت نسل تو قورباغه است، کدام راه، کدام فرسخ، این راه برای آدم است، علاجت یک بوسه از سودابه است. برو پیدا کن   

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen