Mittwoch, 10. März 2021

ای ‏ابوذر

هانس رفت و حلگا آمد، گفتمش خون مالی شده سوراخ دمش، عسل گویا نمیسازد بر روی پوست دمش، حلگا نگاهی کرد و رفت، گفتم این شیشه شیشه ی پپسی نیست ولی کلاه دارد، از ریش ابوذر سر کینه و شکایت دارد. میگوید: ابوذر گناه آنچنانی دارد، خون بر دم ما گناه ملکوتی دارد، مرگ نثارش باید شود، بلکه گناهش پیش ما پاک شود، رفتار ما رنگ بلور دارد، شیشه ی ما کمی درد دارد، خون بر دم ما گناه مرگ دارد   

 

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen