چشم

آقا ۱۷ سالمون بود دعوت شدیم خانوادگی تولد بچه مسعود مقدم، رفتیم نشستیم، رقصیدیم، بعد نشستیم، گفتیم اصلا ما چرا اینجا میرقصیم، یکی میگه این رقص ایرانی نیست، بریک دانس میرقصی، یکی میگفت این تکون دادنش یه جوری جدیده، ناصر هم وایساده بود و میگفت: این من رو دیشب بدبخت کرد، بیچاره شدم ۳ ساعت، نواری که الان گذاشتین داره میرقصه من ضبط کردم این خرابش کرد.. وسط ۴ و ۵ هایده گذاشت، میخواستم فتانه بذارم. خلاصه، علی اسلامی نشست کنار ما، گفتم ببین علی، این دختره که الان اومد تو ۵ دقیقه ست داره همه رو اسکن میکنه، اشعه ایکسه، علی هم نگاه کرد نگاه نگاه کرد و گفت تو هم حرفات رو کسی نمیفهمه، اشعه چیه!؟ و نشست بشقاب هشتمی رو بلعیدن. دیدم یا امام زمان، لنگر کشتی خانوم خانوادگی افتاد رو ما. آخه جریان چشم اینه: تا نمیری واسم ولت نمیکنم. اینم امروز زندگیشون با مسعود مقدم. ژن مستعمره گرایی و چپاول گر وقتی میاد خارج میشه شیخ فضل الله محلاتی. جهت یابی به جریان ما دادن را باید ملا لغتی باشی تا بتوانی عوام فریبی کنی،