Donnerstag, 25. März 2021

در ‏پیتی ‏ها ‏و ‏گریگوری

خلاصه، طاهره از کودکی به ما گفت نام تو برا من است باری، باربد تو چقدر برای ما خوش باری، اما نگفت: زمانی بود کسی به نام بوری، او هم بود اسیر یک حوری، حوری داشت یک گله گری گوری، به دنبالش بودند، که خونش را کنند درون یک قوری، با نوازش صدایش میکردند: بیا بیرون ای بوری، ۳ آرزو داریم نمیتوانیم کنیم از شما دوری.  کوزه آب هم پیت اسمش بود ولی درش دست گله دزدان گریگوری، درپیتی ها شده بودند مرید گری گوری.... ادامه دارد

  

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen