آقا ما رفتیم یه گوله خریدیم، نشستیم نگاهش میکنیم، میخوام ببینم جریان ما چیه تو این دنیا!؟ جریان چیه؟ جادوگریه، علمه، خرافاته، سیاه بازیه، آفرینشه، اهریمنیسمه، جریان چیه!؟ میبینیم مادر ما اهل این چیز ها و جریانها نیست، ولی یک نفر که ایران میمیره ۶ تا سیگار میکشه، و ۳ شب ناراحتی و بی خوابی، بعد تازه یک چیز فهمیدم، این گوله نمکی زیر ساخت های پیکره مادر بندست، از بس کمیاب شده، خودش یک جادوست، فرازمینی شده، چون نیست، نیست، وجود نداره، یک قطره اشکش در این دنیا جادوست، شیمی این اشک جادوست. ببین چیکار میکنن، با انگشت شمار های جامعه ما. تو روحت سگ برینه ناصر
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen