نامردی

طرف میگه: ما خنگ نیستیم، خنگ خودتی، ما تو نامردی بزرگ شدیم، نامردی زیاد دیدیم، تیز هوشیم. ۲۰۰۸ یه مشتری داشتم، از حراجیم ای. بای. یک فرش خرید ۱۷۰۰ یورو، گفتم خودم میارم واست دم در خونت، گفت فرش هم رفو میکنین شما؟ گفتم نه مادرم، گفت این سابیدگی چند؟ گفتم باید سوال کنم، بعد پرسید شما فرش دیگه ای هم باز داری، گفتم بله هفته دیگه میتونم بیام دوباره، گفت باشه بیا، خلاصه هفته بعدش ۱۸ تا فرش بردم با ۶ تا پشتی، از آزاده خانوم سوال کردم؛ شما رانندگی میکنین روز یکشنبه، گفت بله. خلاصه، رفتم دیدم طرف دوازده هزار یورو خرید کرد، آزاده خانوم هم داره میخنده و شادی میکنه، که چی؟ پول گیرت اومد. گفتم پاش بریم، خلاصه، ۴۰۰۰ یورو گذاشتم خونه، ۸ هزار یورو بردم با خودم بیرون، همه رو باختم، یک دونه یک سنتی نموند، رفت، باخته شد. برگشتم خونه، یه قهوه خوردم و خوابیدم. میدونی چرا؟  هشت هزار یورو تو دستم ماسید وقتی گذاشت تو دستم، بدنم یخ زد، دیدم دختره هم داره میخنده. پس ببین خنگ تویی که فکر میکنی من خنگم، نامردی ندیدی.