Sonntag, 30. Mai 2021

علی ‏ویرگول ‏و ‏ممد ‏ژیگول

آقا سال ۶۴ مادر ما تهران منطقه عباس آباد موءسسه باز کرد، بعد از ۸ ساعت کار در اداره فرهنگ و هنر، ۵ ساعت در کارگاه درس میداد، ما هم میشستیم اونجا تماشا میکردیم، این ۲۰ تا زن و دختر چقدر زیبا و خوش کلام بودند. چند ماهی گذشت، دیدیم پا یک نفر دیگه ژیگول ویگول هم اونجا باز شد، هر دفعه با دو چمدون کاست ویدیو میومد اونجا، این دختر خانوم ها هم هی میریختن سرش، اینو داری اونو داری، با زیر نویسه؟ خط نداره، اشکال نداره. دیدم نخیر کاسه کوزه مارو میریزه به هم، الویس مائیم اکیبری میاد معرکه به پا میکنه. گفتم پس باشه، آقا دفعه پنجم که اومد گفتم ممد آقا، آقا ممد، از اونا داری که توت فرنگی رو با لب میک میزنه؟ گفت چی؟ گفتم حکم شلاق داره ها. داری یا نه؟ گلابی رو هی رو سینش میچرخونه. دیدم اه، از هفته بعدش هم دختر ها نیومدن هم ممد. خلاصه حکایت شهر و کاست فروشهای وین است، خانوم های زیبا کلام و ممد ژیگول، علی ویرگول و حمید رینگول. سنت دو چمدون با ممه دون از بین نمیره، از بین نمیره

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen