آقا داشتم گوگوش گوش میکردم، میگه بهار میاد دوباره...... گفتم بهار گوه خورد زنیکه جنده. عاطفه رو به سادگی با تابستان داغ میخره، هی میگه چشم، هی میگه چشم، هی چشم امر بفرمایید، ماشین رو موقع رفتن عقب جلو میکنم راحت برید بیرون از پارکینگ، پائیز جریانش اینطوریه که آتشین و زرد قهوه ای میشه لباساش، جوری روشنفکری از خودش نشون میده، میگی وای وای وای، میشینه فلسفه زندگی از خودش نشون میده و می چینه، که میگی عجب زن خوبی، دو بس تریاک هم جلوش بکشیم میره چایی هم میاره خوش بگذرد. همه این کارها واسه زمستانه، میشی یه ساندویج با سس عن، که گازت بزنن تو سرما، جون تو انقدر از کونت گاز میزنن خودتم خندت میگیره، این کیر خورهای زمونه رو بهاره تو چه کار کردی، همه از پشت کون مارو میخورن، کیر خورهای زمونه کیر نمیخورن، سس عن رو میخورن‌ ما هم لاش ‏