Dienstag, 20. Juli 2021
آقا بچه بودم ۵ سالم بود، داشتیم با مش باقر کوچه پس کوچه های تیر دوقلو پرسه میزدیم، دست مارو هم سفت به اندازه ۵۰۰۰ قرن عاطفه گرفته بود، خلاصه دیدم صدا ونگ ونگ میاد، نگاه کردم دیدم یک هندوانه فروش داره ونگ ونگ میکنه. پرسیدم آقا این چی میگه!؟ لبخند زد گفت داره ادا اصول مارو در میاره، ما هم میگیم عنتری خون. حالا امروز هم همینه ونگ ونگ ونگ، من بودم، ما بودیم، ما بلدیم ما بودیم
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
-
-
Tuesday, April 23, 2024 Vienna's mayor Michael Häupl apologized for allowing one of the responsible doctors, Heinrich Gross, to temporar...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen