Sonntag, 26. September 2021
ما هنوز داریم با یک تاب اشاره ی کار میکنیم و حرف میزنیم، مانند آن ۱۸ سال، آی خارکوسده مخفی
آقا الان داشتم برنامه کتاب باز با میزبان دکتر فاطمی نگاه میکردم، حوسله ام سر رفت رفتم تو رویا،؛ گفتم حساب کن آخر زمون بیاد همه دارند میمیرند و تو گیر کنی تو این سالن پر از کتاب و در بسته، کسی میاد تورو ببره بیرون یا نه، دلهره
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen