Donnerstag, 13. Januar 2022

گونی ناخن

آقا یک روز یک ساواکی از قبیله ما زنگ زد به محمدرضا پهلوی، گفت ارباب، خوار مادر مملکت داره یکی میشه ها، بذار ما گوه زیادی بخوریم و گوهی بشیم! شاه داد زد خفه شو بیشعور لمپن، بیشرف، و تلفن رو قطع کرد. طرف گفت: لااله الا الله، خوار مادر مملکت رو میگان بعد اینم با گریه میره بیرون، یا امام زمان، گیر کردیم

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen