Freitag, 20. Mai 2022

داریوش پرنده مهاجر

آقا الان داشتم ترانه پرنده مهاجر رو گوش میکرم، یاد 17 سالگیم افتادم، 2 ساعت جاز گوش میکردیم، 1 ساعت الویس، وسطش یکم کرم میریختیم 4 تا آهنگ داریوش هم میذاشتیم، بعد میشستم به ناصر میخندیدم، جنش میپرید بالا پائین رم میکرد، جنش نه خودش، از ته چاه داد و بیدا: هرچی کوسخل مثل توست داریوش گوش میکنه بیشرف، جاکش، بیناموس، صداشو بنداز، خاموش کن ضبط رو بی پدر مادر. آخه خودش عقل نداشت، جنش عقل داشت میدونست جریان چیه و چی داره میخونه


ای پرنده ی مهاجر ، ای پر از شهوت رفتن

فاصله قد یه دنیاست ، بین دنیای تو و من

تو رفیق شاپرک ها ، من تو فکر گلمونم

تو پی عطر گل سرخ ، من حریص بوی نونم

دنیای تو بی نهایت ، همه جاش مهمونی نور

دنیای من یه کف دست ، رو سقف سرد یک گور

من دارم تو ادمک ها میمیرم ، تو برام از پری ها قصه میگی

من توی حیله ی وحشت میپوسم ، برام از خنده چرا قصه میگی

کوچه پس کوچه ی خاکی ، در و دیوار شکسته

آدمای روستایی ، با پاهایه پینه بسته

پیش تو یه عکس تازست ، واسه آلبوم قدیمی

یا شنیدن یه قصه ست ، از یه عاشق قدیمی

برای من زندگیمه ، پره وسوسه پره غم

یا مثل نفس کشیدن ، پر لذت دمادم

ای پرنده ی مهاجر، ای همه شوق پریدن

خستگی کوله بار ، روی رخوت تن من

مثل یک پلنگ زخمی ، پر وحشت نگاهم

میمیرم اما هنوزم دنبال یه جور پناهم

نباید مثل یه سایه ، زیر پاها زنده باشیم

مثل چتر خورشید باید ، روی برج دنیا باشیم

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen