Donnerstag, 21. Juli 2022

حاجی،جون حاجی وطواط


هر جا که من روم عقب من رود عقاب

هر جا که من بوم تبع من بود تعب

از بس که جور روز و شب آمد بروی من

چونان شدم که روز ندانم همی ز شب

هر روز چرخ حادثه‌ای آردم عجیب

هر لحظه دهر واقعی ای زایدم عجب

گویند: هر رجب عجبی آورد جهان

پس عمر من شدست سراسر همه رجب

با من سپهر نرد محالات باخته

برده هزار گنج مرا در یکی ندب

اکنون ز درد بردمنم مانده در فغان

و اکنون ز رنج گنج منم مانده در شغب

دایم بدان سبب ز فلک در شکایتم

کزمن فلک دمار برآورد بی سبب

جرمی دگر نکرده جز از رادی و وفا

عیبی دگر ندارم جز دانش و ادب

معنی معجز من و لفظ بدیع من

سرمایهٔ عجم شد و پیرایهٔ عرب

با پاک زادگی من آزادگیست نیک

و آن به که ضم شود نسب پاک با حسب

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen