آقا اداره فرهنگ و هنر نشسته بودم آب بازی میکردم، دیدم آبدارچی هر روز آب میبره دفتر رئیس هی میگه: چاکرتم بیا آب بخور قوت کلام بگیری، بگیر نوکرتم. اونم هی میگفت: جعفرجون ترو جون حاجی، خوارم گائیدست، به زنت بگو بره بیرون از خونه بریم دو بست تریاک بکشیم دادش گلم. خوار این اتریش رو من گائیدم
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen