Samstag, 10. September 2022

داود

سال 2006 داشتم با داییم تلفنی حرف میزدم، یک دفعه پیشنهاد کرد: دایی یکی از رفیق های خیلی خوبم آخونده، میخواد 10 روز بیاد وین، میتونی ازش پذیرایی کنی؟ گفتم دایی ما قسم خورده ایم، گفت یعنی چی؟ گفتم تا اینهارو ما تا دسته اسلحه دهنشون نذاریم ول نمیکنیم، بچه مثبت به دائیش نمیگه کیر تو دهنشون کنیم، میگه اسلحه تو دهنشون کنیم. خلاصه 3 سال با ما قهر کرد، کاشکی زنده بود و رفیق شفیقش رو میدید با آبجیش چکارکرده، مادر جنده اجنبی اروپایی آخوند، کوسکش تازی اجنبی اروپایی زاده

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen