فلک بااهل معنی خود بکین است
نه بر من میرود این ظلم تنها
دل ریشم از او مرهم طلب کرد
مر او داغی نهادش بی محابا
مگر کار دل از مرهم گذشتست
به داغش می کند اکنون مداوا
ندانم چرخ را با من چه کین است
مگر با زهره بگرفته است مارا
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen