Samstag, 25. März 2023

بچه های با ارزش

آقا بچه بودم رفتم میدون بهارستان، چهار تا سیخ جیگر بخورم بعد از ساندویج مغز، وایسادم کنار دکه یارو هی میگفتم آقا زود باش آقا زود باش گرسنمه، یالا دیگه... لول. طرف یه نگاهی بهمون کرد و رخ اندام مارو نگاه کرد، سوال کرد: جنابعالی؟ شما کی هستین؟ این همه مشتری اینجا ایستاده و شما عجله داری؟ گفتم آقا زمانی که تایتانیک داشت غرق میشد گفتند اول بچه ها و بعد زنها، چونه نزن جان مادرت زود باش. ناگهان زنی که درصف ایستاده بود جیغ زد: انقدر زر نزن تخم سگ، برو گمشو پی کارت پدرسگ، تایتانیک تایتانیک راه انداخته اینجا. اه. ه. ه. کثافت
امروز داشتم به جریان مک دونالد نزدیک خونه نگاه میکردم دیدم یکسری رفتن کنار که چندتا بچه تازه از راه رسیده زودتر غذا بگیرند. به این معنا که ما با ارزشیم ولی بچه های ما با ارزشتر

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen