آقا بچه بودیم تشتک پرت میکردیم به گوشه تیفار های تیر دوقلو بعدش هم هی میبردیم، یه روز گفتیم بیخیال با بادوم بازی کنیم بهتره، بادوم ببریم باز یه حسنی داره:مش باقر میشینه همه رو میخوره بهمون هم میخنده: من آخوند نیستم ها، ها، ها، ها ولی دستت درد نکنه، حالا از کی بردی؟ مغز تازست...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen