Donnerstag, 1. Juni 2023
آقا بچه بودیم دیدیم خیبر ناصر رو سه قلو حامله کرده فرستاده خونه پیش ما، دیدم هر سه به نام قدرت، عزت، نعمت بچه های خود خیبرن از بس به این کودن خنگ ما الکی گفت مهندس. مهندس برو طالقان، مهندس برو شیلات جنوب، مهندس برو کرمانشاه. خلاصه از دست بچه های خیبر مادر ما شد پر پر، از بس مرتیکه مارو کتک زد و له و لورده کرد. حالا امروز رو نگاه، سه قلو کم بود امروز شدن شش قلو، بگم اسماشون رو حاجی یا میدونی؟
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen