Montag, 3. Juli 2023

جیز من پالتالک

آقا یه شب سال ۲۰۰۷ مست و پاتیل بودم رفتم پالتالک، گفتم بزار یکم گیر بدم به سلطنت طلب ها بینیم عفریته چپی میاد جلو تورش کنیم یا نه، کمی گذشت و دیدیم تیر خالی هوایی الکی در کردیم، آقا گفتم پس بریم روم مجاهد ها، مگه میشه حشری نشن، آقا رفتیم اتاق مجاهد ها ترقه در کردن و دیدم اوا اوا اوااااا او لالا ووووششش، پی. م. های عاشقانه عاطفی اومد: خیلی مردی، ما باهاتیم بپا فقط ما لو نریم، باهاتیم، خلاصه بعدش هم خودش شد: بلیت هواپیما اگر الان رزرو کنم واسه عید ارزونه، خونه جا داری با بچه ها بیایم دیگه، میایم. لول راستش جلو دهنم رو بد جور گرفتم نگم: خارکوسده جنده موش میدوونی، لاس خشک میزنی مادر جنده، اینهمه رفیق شفیق جنده وین داری، امشب کسی رو واسه ما سراغ نداری خارکوسده؟ لول لول کوسکش های روزا لوكسمبورغی جنده

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen