یه خاطره دارم از یک شبی که آتیلا پستیانی با آزاده و خالش هماهنگ مارو کشیدن به رستوران، البته غافلگیرانه شب زنگ زد و اسرار داشت تو هم بیا! یه یک ساعتی طول کشید بعد از تلفن و اسرار و گفتم باشه. آخه جریان جالبی برای من نبود، والا وسط جریان مرگ بر رژیم و زنده باد آزادی اومده بگم بهش چند منه؟ تو چه گوزی هستی سینما ایران که بشینی جلو من؟ کیری که به مردم زدی ۴۰ سال تمام از پسش بر میای چندتا سوال کنم جواب بدی؟. خلاصه: آخرش فهمیدم جریان چیه، یه نگاه به صورت همشون کردم و به دختر پسر های هنرپیشه هم که باهاش اومده بودن دیدم منظور دارن: منم آزاده رو کردم، زنت رو، آزاده جونت رو، اگه گفتی کی دیگه نکرده...... لول." عکس امشب هرچه گفته بود بیشتر از اینها گفته بود..." لول: داریوش تو هم کوسکش اونم کوسکش، زر مفت زیاد نزنید