چند روز پیش یه جنایتی با دوچرخه از کنار ما رد شد، یه افه داشی ماشی چاله میدونی در پیتی با صورتش اومد و رفت. زمانی که ما تهرون بودیم خبر میومد رفتن تو نخ گنده لات و یکسری میخوان چاقو بهش بزنن در پیتی ها از کنارش رد میشدن از این قیافه ها میومدن. لول.. میخواستم پشت سرش داد بزنم: جنده خانم مگه من لاتم زنیکه کوسکش که اینطوری از کنار ما رد میشی، جاکش ترشیده گوزو. گفتم ولش کن، ما که لات نیستیم، گندش پیشکش، بیخیال