Samstag, 29. Juni 2024

ما بریم بخوابیم، دیشب تا ساعت یک خوابم نبرد، ساعت چهار و نیم هم از خواب بیدار شدم. از ساعت شش صبح هم هرچی سینه لخت از جلو چشم ما رد شد و صاحبش به ما لبخند زد بهش محل نزاشتیم، والا، آخرش هم جریان ما این شده: روزی ۷۰ زن و دختر به ما لبخند میزنن و عمیق تو چشامون نگاه میکنن، ما هم هی اخم میکنیم که یعنی: برو خارکوسده من از تو دیوانه ترم، تو اگر ننه و بابات پلیس یا نیرو امنیتی نباشن من اسمم رو عوض میکنم، این خایه رو تو از کجا اوردی تو شهر مادر قحبه ها! ؟ میون جنده قاتل ها!؟ میون کوسکش قاتل ها؟

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen