کاشکه پدرمون کولی بود جدی جدی، نمیدونم کدوم عن اتمی تو رگ ریشه های این بچه های ملوک رفته، حامله بوده لوبیا زیاد میخورده، یا سیر زیاد میخورده، یا معلوم نیست زنیکه جریانش چی بوده، "خورش به" با آلو زیاد دوست داشت، شاید همین بوده جریان، همشون به گوز گفتن زکی.... فکر کردن ما هم بله...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen