Barbad farahani
Sonntag, 12. Januar 2025
لو رفته ایم، ولی خوب باید برم بیرون: بله: کوثر دیوانه مرد را تمایلات کلانی دید ، نامش فرسایش است حاصله اش همان صحر شیرین دیوانه است ... خشم گران راز پنهان نیست، خشم کوثر این صحر خوش نام را تشنه به صحرا ها سپرد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen
Neuerer Post
Älterer Post
Startseite
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
هراج تور ماهی و قایقم به فصلش، حراجه همه دیوانگی هایم به فصلش، گلاب حراج عطرهای تو کی بود فصلش؟ حراج میخ و چکش و آهن به فصلش، زیر زمیین دارم چشم به فصلش، رفتگان و مردگان امکان حراج مکان دارم به فصلش، حراج کار ناب من و هزارو یک شب به فصلش. حراج تابلوهایم فصل ندارد میخ و چکش فروش دارد، هراج تور ماهی و قایق فروش دارد، حراج مکان رفتگان فروش دارد، هرچه دارم فصل حراج دارد، تابلو نقاشی من نه حرف ندارد، نه فصل دارد نه فروش دارد نه اشتباه
In the 70s at the age of 24, my uncle DAVOOD bought a house with two floors and a yard in southern Tehran, through bookselling and antiques trading, his knowledge was unlimited, it started: he smokes opium, he smokes heroin, he is addicted , he is a bad person. Ultimately it was all because of this: no one in the family had a son like Davood. nobody is from our tribe. all were poor until the age of 50 or until today
Son of the bitch in Iran, has become an organizer too with the Iranian government, instead of reducing this fascist country to powder after 25 years of holocaust secret camera system, Iran blackmails Austria to continue the action. That is also the reason why I am alive, Dirty fucking luck in a dirty fucking miserable situation
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen