Mittwoch, 8. Januar 2025

طایفه عوضی محترم

آقا ما هنوز نخوابیدم، ولی خوب ۱۸۵۰۰ دلار دروغ نیست، منطقی است و سند هم هست، ببینید خانم شما و من ایرانی هستیم، بنده از فضول ترین ایرانی های دنیا هستم، سر کدوم جریان؟ سر این جریان: کی داره چجوری پول درمیاره، راهش چیه، علمش چیه، سوراخ سمبه هاش کجاست و این میانه رو چجور میشه واردش شد و در ضمن: من کی هستم؟ به چه منظور؟ بد عادتی خانم، بدبختی برادر، ضایعات فرهنگی! من آدمی هستم که باید بفهمم کارفرما آدم هست یا نیست، آقا در حد این هستی تو به من حقوق بدی یا نه، اصلاً مگه تو آدمی مادر قحبه به من دستور بدی؟)(بیشعوری ما)
خلاصه ماه اول و ماه دوم دیدیم، یک سری قلچماق مافیایی هتلی بیسواد نفهم از کار ما و فروش اتاق های هتل ما، و پرونده مشتری های مثبت ما سوءاستفاده میکنن. به ما 1800 دلار میرسه به اینها رقم های عوضی. خوب اینجا بود که ما گفتیم عوضی بازی بلدیم با رقم های عوضی جاکش های صفر کیلومتر مافیایی. کوتاه کنم: در آلمان اتریش و سویس و هلند بنده شروع کردم به آگهی زدن: به دنبال فروشنده های ممتاز هستیم، شما برای جزیره آمده اید؟ ما میپذیریم ! در اواسط ماه دوم بنده ۲۰ نفر را به جزیره قناری آوردم، طبق قراردادهای سنگین بنده این ممتاز ها را به ۳ هتل فرستادم، بسیار بسیار زیبا، هتل ۳۰ روز مجانی با صرف ناهار وشام، و روزی ۵ ساعت کار آزاد، بدون مقررات زمانی یا سختگیری. کار شب یا صبح هم فرقی نداشت! حق بنده در حضور خداوند متعال و مخلوقات نامرئی خداوند : نفری ۶۰۰ دلار! یعنی این میانجی‌گری ۳۰۰ دلاربرای هتل هزینه داشت و ۳۰۰ دلار برای فروشنده ممتاز. آره دیگه، حلال خوبه دیگه. یک ماه هتل با ناهار وشام و ساعت آزاد کار. ماه سوم بنده 38 نفر را به جزیره آوردم، خیلی هم عوضی بودم با وجود حلال بودن شیطنت هم میکردیم! بنده رستورانهایی میرفتم که ببینم مادر قحبه رئیس قبلی مافیای ما، این غذاهای مطلوب و گران رو به چه رویی میخورد مادر قحبه، من بیست هزار دلاریم تو چه گوهی هستی آخه.... تو مگه بچه بودی نون رو با روغن میک نمیزدی بابات از دست ننت عصبانی نشه که چرا پول نداری! حالا سگ معده، اومدی جلو ما ماهی 400 دلاری میخوری؟ خلاصه هیچی  به باد رفتیم. آخراش هم هر زمانی ما رستوران رفتیم 12 نفر تا 16 نفر هم با خود میبردیم، نازشون رو برم بچه های طایفه فقیر طبقه کارگر خودمون بودن، هرچی خوردن و پاچیدن و گرون خوردن من خیلی حال کرد، پولی نبود که ناقابل 4780 دلار، جون هم واسشون میدادم. در ضمن بنده مشکل فراموشی گرفتم، خیلی از واژه های ایرانی یادم نمیاد، در نوشتن هم یادم رفته بعضی لغات را با ظ مینویسن یا با ض. سخنان بنده را در پالتاک گوش کنید مفهوم است، از رتبه جاز کل بلند سرنگونی(خیلی کل بلند سر میزدیم به ناکس های عوضی غیر خودی گدا گشنه) و مشکل ساز آکادمیک افتادیم به جریان زیر دیپلم. آقا تروریسم شوخی نداره با هرکسی، با ما مثل اینکه اینها سر پسر خالم و پسر عمم چیزی نمیگن. خدا لعنت تورو کنه ای طوسی، مثل اینکه خوار ما اونجا یکی شده معلوم نیست! آخه چی دادی دست بهمن حیدرزاده بده به ما، مخمون گوزید، سلول های مغز بنده ترکید! نالوطی رژیم چی ریخته بودی تو تریاک؟ تو قلقلی از ترس کونمون هر چی ویتامین سی، لیموو، یخ، ویتامین دی و روغن نارگیل و آب زنجبیل ریختیم این از بین نرفت و پاک نشد! ببین به چه وضعیتی افتادیم

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen