به نام هدا به یاد دیوار خانه ای که جایی خالی واسه پوستر رقیب نداشت.. به یاد شانه جوانم که یک شاکی بیشتر نداشت، به یاد زمینی که هنوز میدونه اون شب ها فقط من و اون رو داشت..چه روز های بود نوشته هام پر از اخبار روز بود هدا موهاش امروز چه جور بود چرخشش به چپ بود یا به راست بود... ما رفتیم به یاد هدا..
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen