Dienstag, 4. Februar 2025
سنگین ه واسه آدم بفهمه مردم چی میبینن.. معلوم نیست چی دیدن ولی جوری حرف میزنن انگار سر قبر بابات ریدن.. بابا که زندست پس این ها چی میگن.. نکنه به جای دیگه ریدن.. نمیدونم رودشون درازه.. خطر آزاده مثل جنده قمار بازه.. آه ه ه ه.. یهو یه روز بلند شدم دیدم روانی شدم دیدم مثل تو معمولی شدم سرم به تنم نمی عرضه ولی کت و کلفت شدم.. فرهاد اللهه مرضیه یادم رفته سر در گم یوتوب و اینستاگرام شدم.. چی خوشم میاد نمیدونم.. گناهکار شدم جریان و نمیگیرم غرق سیاه چال شدم قحبه ها واسم قابل امتیاز شدن.. آه ه ه ه ه برم توالت بینم چی میشه شک دارم شاید امروز قهوه ای نباشه... بریک..
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen