Mittwoch, 24. März 2021
رشته های دیرینه
خانم مینا احدی با این یارو شما نسبتی دارین؟ چون کلآ مرغ از ما بدش یاد
کرد جاش سازمان ملل دفتر هم داره: من کرد کوردیستانم آواز همش میخوانم..... جادو گر رو میرانم، از اتریش همه چی میدانم، از هر چی فارس بیزارم، من یک کرد بیدارم، فدرالیسم رو من می خواهم، چون که از فارس بیزارم، لایه چرخ هی چوب میذارم، تجزیه رو من میخواهم، چون که از فارس بیزارم، بنده بنیانگذارم چوب لا چرخ میذارم، فارس رو من خوب میدانم، آدرس دوربین مخفی من دارم.
UNO elit and ahrimanism
طرف قدرت رو میگیره دستش، ۶۰ تا ۹۰ سالشه، میگه من که دیگه توان و نا ندارم، دارم میمیرم، ولی زندگی به چه درد تو میخوره؟ ها؟ به چه معناست زتدگی شما؟ پول دست منه، زندگی به چه درد تو میخوره، پول دست منه! بعد پیگیری میکنی، میبینی طرف دوران جونیش ما اگر نبودیم به پول نمیرسید، هیچ عشق و علاقه ای هم به زندگی به دست نمیاورد، عشق زندگیش ما هستیم. ما بودیم تو زنده موندی ۸۰ سال، ما اگر نبودیم زندگی برای تو چه ارزشی داشت؟ بنابر این ای کاش ما تو رو زمان نوجوانی کشته بودیم، چون حیات شما یعنی جنایت، نه زندگی خودت بدرد بخوره، نه برای ما بدرد بخوره، و نه میگذاری ما زندگی کنیم. مفسدی فقط افساد فیالارض، وجودت حرام، افساد فیالارض
گیاه جادویی
ز عفونت قند خونم طاعون جان شد، گیاه جادوی سیاه سه سوت سم خون شد، کلیه محروم شاشیدن از جان و دل شد، قلبم از درد آتش گرفت و حالم دگرگون شد. داروینسم همچو معرکه مار دورمان پیچید، معرکه مار مسئول نسخه انسولین نوین شد، چه بگویم، کبدم مسموم دمبه چرب و سیاه خون شد. وانگهی، وانگهی آوای میخ و چکش چوبه ی دار عامل سربسر و سرسامم شد. گفتم ای مرگ مزن بر روی چوب تر اشکانم از خنده دریا شد. مرگ گفت این جریان شما کمی دیر شروع شد، تو ای ساده دل تو میدانی چرا جگرت خمیر و گل شد؟ ملشور از دور ظاهر شد با کوزه آبش دوباره به وطن مایل شد، گفت خفه! و مرگ گریان شد. گفت تو ای باری، یک زمانی تو نامت بود بوری، ولی چه بگویم از دست تو و این حوری. ولی بشنو، بشنو ای بوری لیسترین و هگسامد فورته نمیبرد تو را به هیچ گوری، این آب باکتری و عفونت را میکند یک جوری، ولی بدان تو ای باری، ای یار آشنا تو ای بوری، تو هیچ میدانی حوری رفت به کدام گوری؟ و شهر میزند از این راه و آن راه به ماتحت خود چه زوری؟.