Sonntag, 31. Juli 2022
hatred to bagher race (Melchiorrace), the collaboration of CIA with iranian embassy and hussein and ali gharib, family shams and amiri is the proof of american austrian european mass vmat2 murder plan. my aunt was killed in america in 1990, vienna has not left rana and zari in peace since that time.
از حق چو ندا شنید ممتاز محل
زود از همگی برید ممتاز محل
رضوان در خلد بهر تاریخش گفت
فردوس محل گزید ممتاز محل
خلاصه زکی به دکی، بیا بگیر
اگرچه طبیعت اژدها خشن و بىرحم است، ولى جواهرات گوهرهاى شبچراغ را دوست دارد و به همین جهت در بسیارى از افسانهها، علاقهى این موجود به گنج و حفاظت از جواهرات، دیده می شود، چنانكه «عطار» گوید:
گنج معنى دارى و گنج تو جاى اژدهاست / نقش ایزد را ندارى، نقش تو نقش آزر است
چون نیست رنج پاى به گنجت درون شدن / بى رنج تب گذار در این گنج اژدها
منظورش لر فراهانی است، انگار گاو زیاد داریم، ناصر و برادران انگشت شمارند
مىتوان گمان برد كه ضحاك، در اوستا، دقیقا اژدهاى هولناکی است كه مانند برابر خود در وداها، «ویشوه روپه» (Visvarupa) سه سر، گاوها را مىدزدد؛ اما در ادبیات پهلوى، او مردى است تازى كه به ایران مىتازد، بر جمشید چیره مىشود و پس از هزار سال سلطنت بد، سرانجام از فریدون شكست مىخورد و به دست وى در كوه دماوند زندانى مىشود و در پایان جهان از بند رها مىگردد و به نابودى جهان دست مىبرد و آن گاه گرشاسپ او را از میان برمىدارد.
According to Plutarch[3]: 46 Zoroaster named "Areimanios" as one of the two rivals who were the artificers of good and evil. In terms of sense perception, Oromazes was to be compared with light, and Areimanios to darkness and ignorance; between these was Mithras the Mediator. Areimanios received offerings that pertained to warding off evil and mourning.
Samstag, 30. Juli 2022
ممتاز
آقا 19 سالم بود و به یک تالاری دعوت شده بودم، کمی گذشت و با چند سنگین وزن آبادانی آشنائی پیدا کردم، کمی نشستم بینم رو اینها میشه حساب باز کرد یا نه. خلاصه چندی نگذشت و دختری یک شیشه شراب باز کرد، دیدم سنگین وزن شماره دو شیشه رو گرفت و همه روسرکشید بالا، و شیشه خالی رو گذاشت جلوی ما. به شماره یک گفتم: بینم این تو محله شما آب هم اینطوری میخورد؟ گفت نه، ولی همیشه میگفت مغز نابغه باید بگوزه تا آدم بشه! و مردم دست از سرش بردارند
از حق چو ندا شنید ممتاز محل
زود از همگی برید ممتاز محل
رضوان در خلد بهر تاریخش گفت
فردوس محل گزید ممتاز محل
شیرینم و مغز سخنانم تلخ است
با گردش دهر و خلق پرشور و شرش
کاری که نداری چه غمست از حذرش
خاریکه تمام مایه آزارست
در پا نخلد تا ننهی پا بسرش
Abonnieren
Posts (Atom)