Donnerstag, 16. März 2023
fucking world
I want to stay alive has many meanings, do I not want to die or do I want to enjoy my life as an insider. neither works with empathy. apparently empathy kills everything in life, it even brings death. so nasser farahani: i have no empathy because i want to survive in vienna. Oh well,
some tablets cost 500 to 1000 euros a day, some only 100 and the doctors 400 euros an hour. do you want to continue living carefree? then kill the kids earn money for best medical care till 90.
حاجی انگیزه با این تارزان گفتن هم میدن ها، هی از این شاخه میپریم به اون شاخه، عربده میکشیم، سنگ، آب، دود، تابلو، آهن، چوب، تخته و نعل تا بینیم این صندوق رو پیدا میکنیم بیاوریم خدمت شما یا نه... حاجی خیلی دوست دارم بشینم باهات یکم بخندم، صندوق دست چپ قوی میخواد برای بازکردن، لعنت بر این مسعود و اشرف، که خودم باید باز کنم و بهت بخندم
i have to go
i have to go, but before that: bagher my grandfather was a butcher, and nosrat the other grandfather was a truck driver. i was a carpet dealer and later an antiques dealer without studying or graduating from high school. in any case, my company with 2000 academics under my hands would be an international event, i would only need 12 for spelling, grammar, and foreign languages. Jobs for labor market! lol
Mittwoch, 15. März 2023
there are 15 million iranians who always claim: they are not human. this scenario with the iranian embassy and emam ali mosque also exists in vienna with austrians, viennese authorities, network society and academic associations, police, politicians, judges and others such as amnesty international, ZARA, UNO
پروین اعتصامی میگه چیز، چیزه...
آقا بچه بودیم مارو بردن سخنرانی سعید سلطان پور، دنبال بستنی فروش بودم دیدم در دکه اش رو بسته و نوشته تا اطلاع ثانوی بسته است. سوال کردم: عمو بستنی ها چی شده؟ گفت برو از کمونیست ها بپرس.. منم بچه بودم زدم تو ذات هرچی کمونیسته، شروع کردم به داد و بیداد و شعار مرگ بر کمونیست، مرگ بر کمونیست، ریدم به هرچی کمونیست، کونیست ه ه ه ه ه ها، کونیست ها. خلاصه فوری از پا مرا طاهره گرفت و از سر مادرم و با شتاب دویدند و رفتن به سمت خانه، طاهره شروع کرد در ماشین کتاب خوندن، و هیچوقت یادم نمیره، این شعر بود:
احمق، کتاب دید و گمان کرد عالم است
خودبین، به کشتی آمد و پنداشت ناخداست
Abonnieren
Posts (Atom)
-
-
Tuesday, April 23, 2024 Vienna's mayor Michael Häupl apologized for allowing one of the responsible doctors, Heinrich Gross, to temporar...