Mittwoch, 8. Januar 2025

اینستاگرام بله

God forbid, to this day we are grateful, there are former Mossad agents who can kill you in an apartment in such a way that no normal black fantasy is enough. Most of the vmat2 women become victims, Elami origin. God starts with Israel.. Allaho Akbar laelahaellallah

ah, before I go:, Chief Rabbi, I don't write much about you and your community, please leave the freedoms like the ayatollahs from today on. I want to fuck like I fucked the mulahs for 18 years

so I go, I have to pick up a restored painting, an Arthur Ferarris, the offer in Vienna will probably be under 150 euros. cost: too much, my serious purchase: too much, slowly, everything becomes too much

I actually defended my cock from being circumcised when I was 5, in front of Moluk Hamedani, Nasser's mother. Exactly 2 hours before this visit to the park, there was a discussion: the child will become too miserable, the child will become too haram, the child will become too...! Moluk, you asshole, you waited for Emam Khomeini to come a year later, and then the violent act. My aunt Tara, my mother's sister, often complained: this is physical assault, why this crime!? Well, she also fled Iran, but tragically she became a victim of American anti-Semitism and gang staking, cause of death: car accident, my simultaneous dream two days before said manslaughter. In any case, I walked with hanging weights for two years so that at least I would reach 17 and not have a mental problem and I could write and talk with self-confidence every day.

Capo for you the special number (I don't know, one day I hate you, the other day I love you to make fun of and annoy): I, Barbad, am the decision-maker in the group, because I suffer from a lack of romance, eroticism, hot kisses, and especially polishing. Therefore my decision was: the child must not be circumcised, otherwise I will cut off your balls. Babaaa wait until he comes himself and confirms it, he should say yes or no again. I am of the opinion that circumcision was always a religious book manipulation by Jews, so that evolution is at least superior there! Really a contract with the pharaohs that is still valid today. Why? Please, the asshole only left a centimeter of skin, I didn't let it happen until I was 8. Do you know who pulled me there? Nasser the bastard. Compulsive, with threats and food deprivation

well Vienna Patrik said: the solution is to sell the containers in your name! asshole opium junkie, to whom? The black aunt in South America even says: everything has to be cheap, otherwise there's no business, probably 500,000 euros. Really Vienna has managed to make even the slut herself a symbol of apartheid

There are even Germans, French and Americans who are afraid to pay a reasonable amount of money for goods. Everyone is afraid of being recorded by the state camera: Example: Dear lady, I am offering you a Chinese plate and vase from the 17th century for 2000 euros. If you decide to sell it, you will get a guaranteed starting price of 4500 euros. The reaction? Why don't you do it? I only have 800 euros in sight. Well, because my international name is Barbad Farahani.

I'm not lying, yeah baby: Franz Steinfeld! For months, Jewish useless art, in his hands everything is worthless, whoever buys from a Jew is a traitor and worth nothing himself. I'm missing 14 teeth for whatever reason, I need 14 precious platinum with porcelain teeth, noble origins, my jaw is older than dinosaurs, I can talk for more than 48 hours without a break, Fidel is just a joke with his cigar. So I need a special doctor. Cost point: 13000+12000 a lot of money not to get a microphone GPS or micro camera, or slowly melting metal poison

I cannot sell a single painting. Offers are below purchase price: action estimate 3900 euros, offered in Vienna to scum Jew (vilified by Vienna) Barbad Farahani 400 euros. Painting estimate: 7000 euros, sale 17,000 and reaction: nobody needs a Franz Steinfeld anymore, maybe 1200 euros. بابا it was a few years ago, what has changed, it is not a century-long demand, why all of a sudden? well, Franzsteinfeld has gone too high, in Vienna you get a maximum of 1500. so now get out of retirement and get a license: well, well, not him, not from his dirty wanker hands, we don't want to, we won't allow it, please let us know which scum traitor bought the Russian painting, we will look into it. who is giving him money? the father pulls a gun when he meets the customer

حاجی سیزده عدد امام زمانه، حالا نمیدونیم این بچه سرباز شده یا خودشه، ندیدمش هنوز، این همه از چین و ژاپن وآفریقا، روسیه، عتیقه و زیرخاکی گذاشتیم کنار شما به زحمت نیفتید، همه چیش از ما، مخلصش هم هستیم، تا من این پاتریک هرویینی کله خر رو پیدا کنم و با هم بیگیم به دنیا که ما چریکیم، خایه داری بیا جلو ببر، این بالای ده میلیون جنس. ،

میگم آقا گذاشتم کنار خیابون دیگه، خایه داری بیا ببر، یارو این ناصره نداره نشسته پشت دوربین جور دیگه میبره، بچه پل سیمانی ملایری، کونده بادمجون، پسر ملوک. آقا بیست نفری بیاین ببرین، من نامردم اگر اسلحه سرد یا گرم بیارم، بیست نفر بیایین ببرین، دوست دارم آخه اینطوری، با انگشتام تکنیک جدید به سازمان سیا نشون بدم، بگم بیا کون گشاد منم دو صفر هفت نو آور، 16 نفر خوردن به گوز زمانه، یعنی به من دیگه، ها؟ کی افتاد؟


آقا شد 50 سالمون دیدیم طرف تابلو دزد هم شده: بابا ولمون کن تابلو به چه درد اینها میخوره، ما چندتا تابلو آویزون میکنیم خونمون آره، حالیمونه، اینا بابا عنن، تابلو دست اینها عنه، هرکی هم بخره از این بدبخت بیچاره ها خودش رو عن کرده! ما میریم اینارو با پلیس میگیریم پرت میکنیم یه گوشه، تا بدیم به آدم حسابی، پول اینها میخوان چکار، ولمون کنید بابا، حالا میارم میگم بهتون قاضی چی میگه، اونم حالیش نیست قاضی من میدونم چه خبره!، میگم حالا خوبه ما همش رو گذاشاتیم کنار خیابون، البته خوب یه انبار، میگم ناصر من 13 تا کونتاینر جنس رو کنم تو چکار میکنی؟ یا رفیق های اتریشیت؟ از سال 2003 تا به امروز، 13 میلیون دلار جنس، دست‌نخورده و خاک خورده در دو دهه

البته نامحرم، نانجیب و غیر خودی ازگل، زیاد بهت برنخوره، ما با شلوار پاره و پیراهن سوراخ برگشتیم، میدونی چرا؟ بد تر از تو که پدر خودم بود نفهمه ما پول داریم،، یعنی این کاری که این بابا در این شهر در در سن 20 سالگی با ما میکرد تو نمیکردی دلت به حالم میسوخت و نمیکردی، ول میکردی: اینجوری: بابا این عن رفته اونجا تو جنده خونه ها پول درآورده، من این کودن خنگ رو میشناسم، رفته لیس بزن جنده خیابونی ها شده یه پولیم بهش دادن خرش کنن نگرش دارن. جاکش آدم نیست، این پولم اینجا من ازش نگیرم به باد رفته، والا آدم نیست میخواد بره جلو ما سوار ماشین بشه پوز بده.. لول. مگه نه بچه های تهرون، هنوز بلده ها، استاد اتریش شده!

طایفه عوضی محترم

آقا ما هنوز نخوابیدم، ولی خوب ۱۸۵۰۰ دلار دروغ نیست، منطقی است و سند هم هست، ببینید خانم شما و من ایرانی هستیم، بنده از فضول ترین ایرانی های دنیا هستم، سر کدوم جریان؟ سر این جریان: کی داره چجوری پول درمیاره، راهش چیه، علمش چیه، سوراخ سمبه هاش کجاست و این میانه رو چجور میشه واردش شد و در ضمن: من کی هستم؟ به چه منظور؟ بد عادتی خانم، بدبختی برادر، ضایعات فرهنگی! من آدمی هستم که باید بفهمم کارفرما آدم هست یا نیست، آقا در حد این هستی تو به من حقوق بدی یا نه، اصلاً مگه تو آدمی مادر قحبه به من دستور بدی؟)(بیشعوری ما)
خلاصه ماه اول و ماه دوم دیدیم، یک سری قلچماق مافیایی هتلی بیسواد نفهم از کار ما و فروش اتاق های هتل ما، و پرونده مشتری های مثبت ما سوءاستفاده میکنن. به ما 1800 دلار میرسه به اینها رقم های عوضی. خوب اینجا بود که ما گفتیم عوضی بازی بلدیم با رقم های عوضی جاکش های صفر کیلومتر مافیایی. کوتاه کنم: در آلمان اتریش و سویس و هلند بنده شروع کردم به آگهی زدن: به دنبال فروشنده های ممتاز هستیم، شما برای جزیره آمده اید؟ ما میپذیریم ! در اواسط ماه دوم بنده ۲۰ نفر را به جزیره قناری آوردم، طبق قراردادهای سنگین بنده این ممتاز ها را به ۳ هتل فرستادم، بسیار بسیار زیبا، هتل ۳۰ روز مجانی با صرف ناهار وشام، و روزی ۵ ساعت کار آزاد، بدون مقررات زمانی یا سختگیری. کار شب یا صبح هم فرقی نداشت! حق بنده در حضور خداوند متعال و مخلوقات نامرئی خداوند : نفری ۶۰۰ دلار! یعنی این میانجی‌گری ۳۰۰ دلاربرای هتل هزینه داشت و ۳۰۰ دلار برای فروشنده ممتاز. آره دیگه، حلال خوبه دیگه. یک ماه هتل با ناهار وشام و ساعت آزاد کار. ماه سوم بنده 38 نفر را به جزیره آوردم، خیلی هم عوضی بودم با وجود حلال بودن شیطنت هم میکردیم! بنده رستورانهایی میرفتم که ببینم مادر قحبه رئیس قبلی مافیای ما، این غذاهای مطلوب و گران رو به چه رویی میخورد مادر قحبه، من بیست هزار دلاریم تو چه گوهی هستی آخه.... تو مگه بچه بودی نون رو با روغن میک نمیزدی بابات از دست ننت عصبانی نشه که چرا پول نداری! حالا سگ معده، اومدی جلو ما ماهی 400 دلاری میخوری؟ خلاصه هیچی  به باد رفتیم. آخراش هم هر زمانی ما رستوران رفتیم 12 نفر تا 16 نفر هم با خود میبردیم، نازشون رو برم بچه های طایفه فقیر طبقه کارگر خودمون بودن، هرچی خوردن و پاچیدن و گرون خوردن من خیلی حال کرد، پولی نبود که ناقابل 4780 دلار، جون هم واسشون میدادم. در ضمن بنده مشکل فراموشی گرفتم، خیلی از واژه های ایرانی یادم نمیاد، در نوشتن هم یادم رفته بعضی لغات را با ظ مینویسن یا با ض. سخنان بنده را در پالتاک گوش کنید مفهوم است، از رتبه جاز کل بلند سرنگونی(خیلی کل بلند سر میزدیم به ناکس های عوضی غیر خودی گدا گشنه) و مشکل ساز آکادمیک افتادیم به جریان زیر دیپلم. آقا تروریسم شوخی نداره با هرکسی، با ما مثل اینکه اینها سر پسر خالم و پسر عمم چیزی نمیگن. خدا لعنت تورو کنه ای طوسی، مثل اینکه خوار ما اونجا یکی شده معلوم نیست! آخه چی دادی دست بهمن حیدرزاده بده به ما، مخمون گوزید، سلول های مغز بنده ترکید! نالوطی رژیم چی ریخته بودی تو تریاک؟ تو قلقلی از ترس کونمون هر چی ویتامین سی، لیموو، یخ، ویتامین دی و روغن نارگیل و آب زنجبیل ریختیم این از بین نرفت و پاک نشد! ببین به چه وضعیتی افتادیم