Dienstag, 14. Januar 2025
خلاصه بچه بودیم رفته بودیم تالقان، در کنار یک رود با یک غول دکل رسوا رفیق شدیم، تا به امروز هم چشمش به ماست، الان غرشی کرد با صدای لرزان: ببین ببین بیا بریم دربند با هم زندگی کنیم، کاریت نباشه، مثل جن میسازمت کسی نشناسه تورو، بیا، بیا بیا بریم بیا اینجا دوست دارم. لول.... حاجی میدونی چرا؟ شنیده اونجا از گوشت انسان کوبیده درست میکردن و مردم با اشتها میخوردن، فکر کرده کارش میگیره با ما کبابی درست کنه، مارو بفرسته بریم اقدس ونغمه و شهلا و مرجان و بینمک های تهرون رو تحویلش بدیم
بله جانم، عزیز نرگس محمدی، این شورا هاشمی که شما هم گویا گوش شنوا برایش دارید از سن 4 ساگی با ما بود، البته با رعنا دوست بود، راه حل نیست گفتن ایشون رو من عمیق عمیق عمیق از سلسله غزنوی میشناسم، حالیته؟ شاعر قحبه از قدیم با سکوتش زیاد میان ما مالیده، با من از عشق بگو یعنی چی؟ .... گ.عشق اینه: من میگم این از بچگی کی بوده، تعریف داره، این تعریف عاشقانه است، راه حل نیست، اما با من از عشق بگو
Montag, 13. Januar 2025
this assimilation of three dimensions was given many political names with cunning and politics. national socialism had deeper poetic positions in the 19th century. romantic political poetry also called romantic satanism, 3 voices from different fronts also complaining and criticizing each other or normalizing and stabilizing or manifesting
Abonnieren
Kommentare (Atom)