Sonntag, 28. März 2021

تخم ‏سگ

تخم سگی دیدم گفت چطوری ولد زنا، گفتم برو یاغی بشین پیش زنا، پیشمرگه نمیخواهیم از جناح شما، کوزه آب ما لبریز است شگفتیش هم در این است که حاجت او سحر خیز است، زنا زاده گفتن کار خداست، نه تو خدایی نه من خدا برو بشین پیش زنا، تخم سگ گفت پس نه تو خدایی نه من خدا تخم سگ نگو به من تو رو بخدا، گفتم تخم چشمم می بیند تو را، نگفتم که ولد زنا، گفت کردستان نیای تو را بخدا، من نیستم هیچ کجا به جان خدا، به یارب قسم ما نداریم سر پناه، گفتم برو بنشین پیش زنا، دست وردار تخم سگ تو را چه بخدا

 

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen