Dienstag, 16. August 2022
کون ما و نهضت آزادی
آقا 19 سالمون بود رفتیم مدل بشیم، یه 20 تاعکس هم کنار این انداختیم، فرستادم به یک شرکت و خلاصه مارو دعوت کردن، مدتی گذشت و گفت: شما واسه صحنه لباس و لباسهای ما کون نداری، کونت پخه، گفتم آی ناقلا. خلاصه رفتم و مدتی گذشت و این جریان کون مشکل شد واسه ما. به فکرم رسید برم سلیکون قالبی بخرم و بگذارم زیر شرتم در کونم، میشه؟ بله شد. ایندفعه بدون ترمین رفتم پیش طرف، کون قمبول رو گذاشتم جلوش وطرف شروع کرد خندیدن، منم شروع کردم به رقص کون، که چی؟ هیچی پرتمون کرد بیرون، حالا اگر ایران مونده بودیم و میرفتیم به سوی سینما ایران میدونی چی میشد؟ امروز علی دایی کنار ما وایمیساد و میگفت: ما سیاسی نیستیم فلسفی علمی هم نیستیم، ولی رسیدگی به مردم کار هر کسی نیست، عجب کونی ازت گذاشتم خودت خبر نداری، خلاصه از این در به اون در، عن که دوچرخه از وسطش رد بشه همینه
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen