Mittwoch, 8. Februar 2023

راه سه

آقا ما هخامنشی درجه یک داشتیم، درجه دو داشتیم و درجه سه، بعد از  سه روز از خواب پریدیم، دیدیم ای بابا شدیم هخامنشی درجه سه، زبون از دهن آویزون فکمون هم مثل بز آویزون تکون هم نمیخوره، حرف نمیتونیم بزنیم، تکون نمیتونیم بخوریم، خلاصه هیچی دیگه، شدیم شوهر خواهر خودمون از ترس کونمون و جن و پری و اجنه اتریشی ارتشی. دو روز بعد مارو بردن پیش روانشناس، دید یک بی شخصیت لمپن بی شعور خدا پرست الدنگ نشسته جلوش و حرف زدن و نوشتنش هم بلد نیست. چندی گذشت و خودش گفت: من اطمینان امنیتی نمیدم شما در ارتش بمانید و برای کسی خطر مباشید، برو پی کارت، برو اینوری دیگه بر نگرد، برو این برگه این هم امضا بنده. خلاصه ما به این نتیجه رسیدیم: در مملکت مادر قحبه ها فقط با سه بازی زنده میمانی و یا خانواده ات زنده میماند... راه سه: و حتی: سر میز پوکر هم بگو: بنده شوهر خواهر خودم هستم، تو هم یک مادر قحبه! اینطوری ها بود. از ایران چه خبر!؟

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen